جدول جو
جدول جو

معنی نمودار کردن - جستجوی لغت در جدول جو

نمودار کردن
(غَ خوَرْ / خُرْ دَ)
ظاهر کردن. پدید آوردن. آشکار کردن:
من آن صورتگرم کز نقش پرگار
ز خسرو کردم این صورت نمودار.
نظامی.
از این قصیده نمودار ساحری کن از آنک
بقای نام تو است این قصیدۀ غرا.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هموار کردن
تصویر هموار کردن
مسطح کردن، تحمل کردن، برای مثال این درد نه دردی ست که بیرون رود از دل / این داغ نه داغی ست که هموار توان کرد (صائب - لغت نامه - هموار کردن)
فرهنگ فارسی عمید
(غِرْ / غَرْ رَ / رِ گَ تَ)
انکاس. تنکیس. (از زوزنی). سرنگون کردن. رجوع به نگونسار کردن شود: نقل است که یک روز به سر چاهی رسید، دلو فروگذاشت، پرزر برآمد، نگوسار کرد، باز فروگذاشت پرمروارید برآمد، نگوسار کرد. (تذکرهالاولیاء چ نیکلسون ج 1 ص 105)
لغت نامه دهخدا
مسطح کردن صاف و برابر ساختن: اگر زمین با ایشان هموار کنندی... و از خدای هیچ سخن پنهان ندارند، تحمل کردن: این دردنه دردیست که بیرون رود از دل این داغ نه داغی است که هموار توان کرد. (صائب) یا بخود هموار کردن، متحمل شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمودار کشیدن
تصویر نمودار کشیدن
ارسم رسمًا تخطيطيا
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از هموار کردن
تصویر هموار کردن
Flatten, Raze
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نمودار کشیدن
تصویر نمودار کشیدن
Chart
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نمودار کشیدن
تصویر نمودار کشیدن
cartographier
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از هموار کردن
تصویر هموار کردن
aplatir, raser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نمودار کشیدن
تصویر نمودار کشیدن
chartieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نمودار کشیدن
تصویر نمودار کشیدن
чертить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هموار کردن
تصویر هموار کردن
ebnen, niederreißen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از هموار کردن
تصویر هموار کردن
effenen, vernielen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از هموار کردن
تصویر هموار کردن
вирівнювати , знищити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از هموار کردن
تصویر هموار کردن
выравнивать , разрушать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هموار کردن
تصویر هموار کردن
wyrównać, zrównać z ziemią
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از هموار کردن
تصویر هموار کردن
aplanar, arrasar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از هموار کردن
تصویر هموار کردن
achatar, arrasar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نمودار کشیدن
تصویر نمودار کشیدن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نمودار کشیدن
تصویر نمودار کشیدن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نمودار کشیدن
تصویر نمودار کشیدن
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نمودار کشیدن
تصویر نمودار کشیدن
креслити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نمودار کشیدن
تصویر نمودار کشیدن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نمودار کشیدن
تصویر نمودار کشیدن
چارٹ بنانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نمودار کشیدن
تصویر نمودار کشیدن
วาดกราฟ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نمودار کشیدن
تصویر نمودار کشیدن
לשרטט
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نمودار کشیدن
تصویر نمودار کشیدن
チャートを作成する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نمودار کشیدن
تصویر نمودار کشیدن
grafieken maken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نمودار کشیدن
تصویر نمودار کشیدن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نمودار کشیدن
تصویر نمودار کشیدن
차트를 그리다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نمودار کشیدن
تصویر نمودار کشیدن
grafik çizmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نمودار کشیدن
تصویر نمودار کشیدن
membuat grafik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نمودار کشیدن
تصویر نمودار کشیدن
চার্ট আঁকা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نمودار کشیدن
تصویر نمودار کشیدن
चार्ट बनाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نمودار کشیدن
تصویر نمودار کشیدن
دیکشنری فارسی به چینی